شهادت امام جواد علیهالسلام
شاعر : محمد فردوسی
نوع شعر : مرثیه
وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع
قالب شعر : غزل
زهرش اثر کرد و گرفت از تو توان را طوری که حتی تار دیـدی این و آن را
وقـت زمیـن افـتـادنت احسـاس کـردی در باغ سـرسبـز تـنت رنـگ خـزان را
درگوشۀ حجره به خود پیچیدی از درد یعـنـی چـشیـدی درد تـلـخ استخـوان را
مـثـل عـمـو جـانـت حـسـن آزار دیـدی از بس شنـیدی از خودی زخـم زبان را
این زن که دست جعده را از پشت بسته جاری نمـود اشک زمـین و آسمـان را
هر چند که لب تشنه جـان دادی ولیکن دیگر ندیدی رنگ و روی خیـزران را
با نعــل اسـب از تو پـذیـرایی نکـردند دیگـر نخـوردی ضربه های ناگهـان را
|